به گزارش خبرگزاری مهر، عرصه دیپلماسی منطقه ای هرازچندی شاهد ابرازتمایل برخی ازکشورهای منطقه برای ایجاد روابط ویا تقویت آن بدون برداشتن گام های عینی وعملی است که می توان درهمین چارچوب به بررسی ابرازتمایل قاهره برای گسترش روابط با تهران اشاره کرد.
از واکنش عادی و مرسوم سخنگوی وزارت خارجه به ابراز تمایل وزیرامورخارجه مصر برای گسترش روابط با تهران که با تاکید برنقش منطقه ای کشورمان همراه بوده که بگذریم، موضع تهران مبنی بر انجام "اقداماتی عملی" توسط قاهره که با لفظ "باید" نیز همراه شده، قابل توجه بوده و جای تامل دارد.
امروزنقش ایران به عنوان یکی ازموثرترین بازیگران خاورمیانه به هیچ وجه قابل انکارنیست و حتی مقامات آمریکایی به عنوان مسئولان کشوری که یکی از سیاست های راهبردی آن تغییر رژیم جمهوری اسلامی ایران بوده نیز نسبت به آن اذعان دارند؛ بنا براین تاکید احمد ابوالغیظ به عنوان مرد شماره یک سیاست خارجی مصربرنقش منطقه ای جمهوری اسلامی آن هم دربرابر" نقش محوری" کشور خود، حاوی نکته خاصی نیست.
اما وزیرخارجه مصر در بخش دیگری از سخنانش در این رابطه به "عوامل متعددی" اشاره می کند که ادامه روابط با ایران را در راستای برقراری صلح و ثبات منطقه ای ممکن می سازد و در عین حال بر لزوم اثبات "حسن نیت" تهران برای عادی سازی روابط با قاهره جهت ایجاد زمینه ای مستحکم برای انجام تلاش هایی هدفمند به منظور برقراری امنیت منطقه ای تاکید می ورزد.
همچنین سخنگوی وزارت خارجه کشورمان نیزخاطرنشان می کند که انشاء الله با "رفع موانع موجود"، روابط با مصرارتقاخواهد یافت.
با توجه به مباحث مذکور بررسی چند نکته و پاسخ گویی به سئوالات زیر در خصوص روابط ایران و مصر ضروری به نظر می رسد:
- ایران انتظار انجام چه "اقدامات عملی" از سوی مصر را دارد؟
- "عوامل متعددی" که ادامه و به بیانی گسترش روابط ایران و مصر را منجر می شود، چیستند؟
- "موانع موجود" در روابطه تهران - قاهره چیست که رفع آن ها به ارتقای روابط منجر خواهد شد؟
با توجه به اهمیت ایران و مصر به عنوان دو کشور موثر در خاورمیانه، قطعا موانع موجود در روابط دو کشور بسیار فراتر و عمیق تر از موضوع به ظاهر ساده ای چون اطلاق نام خیابانی به نام "خالد اسلامبولی" است؛ هر چند که یکی از مباحث مورد اختلاف بین تهران و قاهره همین مسئله است اما مسلما این قبیل موضوعات جزئی نمی توانند در ترسیم خط مشی سیاست خارجی دو کشور تعیین کننده باشد.
می توان به طور کلی ریشه موانع موجود در روابط ایران و مصر را در سه گزینه « موافقت نامه صلح کمپ دیوید و مذاکرات صلح اعراب و اسراییل»، « گروه های بنیادگرای اسلامی » و نهایتا « مواضع مصر در خصوص جزایر سه گانه ایرانی" دانست. |
با بررسی دقیق مصادیقی ازچالش های ایجاد شده بین ایران و مصر و نوع نقش آفرینی قاهره در مسائلی که با منافع یا امنیت ملی ایران وبعضا با تمامیت ارضی کشورمان درارتباط مستقیم بوده ، می توان به طورکلی ریشه موانع موجود درروابط ایران ومصر را در سه گزینه « موافقت نامه صلح کمپ دیوید و مذاکرات صلح اعراب و اسراییل»، « مسایل مطرح شده در خصوص گروه های بنیادگرای اسلامی » ونهایتا « مواضع مصردرخصوص برخی مباحث منطقه ای به ویژه "جزایر سه گانه ایرانی" وحمایت چشم وگوش بسته ازمواضع برخی دولت های عرب منطقه » دانست.
با مشخص شدن کلیاتی از موانع موجود در راه ارتقای روابط تهران - قاهره، به نظر می رسد "اقدامات عملی" مورد نظر ایران که باید دردستورکار دیپلماسی مصرقرار گیرد، مشخص می شود؛ اما نباید ازیاد برد که همواره عوامل منطقه ای یا فرامنطقه ای بسیاری در نوع مواجهه کشورها با مسایل مختلف موثر بوده است و در خصوص موضع قاهره در رابطه با مسایل اساسی خاورمیانه از جمله "معضلی به نام اسراییل"، " موضوع بنیادگرایی اسلامی" یا حتی مواردی چون "جزایر ایرانی"، نقش تل آویو و بعضا واشنگتن را نیز نباید از یاد برد.
نکته مذکور بیانگر آن است که قطعا نگرش رژیم صهیونیستی و یا آمریکا به تحولات خاورمیانه که برآمده از استراتژی واحدی هم بوده است، در اتخاذ راهبردهای قاهره در قبال مسایل خرد و کلان منطقه بی تاثیر نبوده و نیست لذا می توان به میزان قابل توجهی، راهبردهای دیپلماتیک قاهره در قبال مسایل منطقه ای را تابعی از سیاست های واشگتن در این خصوص تصور کرد.
همچنین نباید فراموش کرد که رژیم صهیونیستی به عنوان عامل اصلی بی ثباتی در خاورمیانه همواره در تلاش بوده تا ضمن بهبود روابط با کشورهای عربی منطقه از جمله مصر به عنوان یکی از مهمترین این کشورها، جمهوری اسلامی ایران را به عنوان عامل تهدید کننده حکومت های عربی معرفی کند.
می توان رابطه دو کشور ایران و مصر را تابعی از روابط دو کشور با آمریکا و رژیم صهیونیستی و مقاصد هر یک در منطقه دانست. |
از سوی دیگر تقابل مستقیم سیاست های اصولی تهران با واشنگتن و تل آویو از مسلمات بوده و با توجه به آخرین مواضع اعلام شده ازهردو سو، جای شکی هم در آن باقی نمی ماند، پس انتظار تهران ازقاهره برای برداشتن گام هایی عملی، اغلب به انجام اقداماتی درتضاد با رویکرد آمریکا باز می گردد و قاعدتا "عوامل متعدد" مورد نظر مصر هم به مسیری در مقابل آن مرتبط خواهد شد؛ بنابراین می توان رابطه دو کشور ایران ومصر را تابعی ازروابط دو کشور با آمریکا و رژیم صهیونیستی و مقاصد هریک در منطقه دانست.
پیش ازاین عمروموسی، به عنوان یکی از چهره های شاخص جهان عرب تاکید کرده بود که "سردی روابط ایران و مصر به سود هیچ کس نیست"؛ بی شک این نظرثواب است چرا که بیشترین بهره ها ازتیرگی روابط ایران ومصر یا کمبود مراوادات دو کشور اسلامی موثر در خاورمیانه، نصیب رژیم صهیونیستی به عنوان رژیمی القا شده به این منطقه می شود.
هر چند که با توجه به سیاست های اصولی تهران در مقابله با روند کنونی حاکم بر روابط بین الملل و تبعیت قاهره از یان روند، نیل به "تعاملی جامع الاطراف" بین ایران و مصر بعید به نظر می رسد اما از سرگیری روابطی اصولی بین دو کشور هر چند در "سطوح متوسط" ضروری و لازم است. |
در شرایط حساس فعلی خاورمیانه هر چند که با توجه به سیاست های اصولی تهران در مقابله با روند کنونی حاکم بر روابط بین الملل از سویی و تبعیت قاهره از اصول مورد نظر حاکمان این روند از دیگر سو، نیل به "تعاملی جامع الاطراف" بین ایران و مصر بعید به نظر می رسد اما از سرگیری روابطی اصولی بین دو کشور هر چند در "سطوح متوسط" ضروری و لازم است.
هرچند جایگاه ایران بین افکار عمومی و عامه مردم مصر به عنوان کشوری ضد سیاست های آمریکا و بعضا "مبارز" قابل توجه است اما در چارچوب مذکور اصلاح تصویر القا شده به نخبگان مصری از جمهوری اسلامی ایران که تصویر یک کشور بنیادگرا و حامی گروه های تروریستی است، بسیار ضروری به نظر می رسد.
از سوی دیگردولت مصر نیز باید بپذیرد که ایران عملا اثبات کرده که نه تنها تهدیدی برای صلح و امنیت منطقه نیست بلکه به عنوان بزرگترین کشور منطقه با طولانی ترین ساحل در خلیج فارس، دارای منافع حیاتی استراتژیک و اقتصادی در این منطقه است که تحقق آنها عملا در تضاد با حمایت از تروریسم و یا ایجاد ناامنی در منطقه است؛ ضمن آن که نادیده گرفتن نقش مهم ایران در خاورمیانه و امنیت منطقه ای، رویکردی غیر منطقی است.
درمجموع به نظرمی رسد که وحدت نظرایران ومصر درمباحثی چون مخالفت با امضای پیمان امنیتی ترکیه ورژیم صهیونیستی، مخالفت صریح دوکشوربا گسترش سلاح های کشتار جمعی یا ضرورت عاری سازی خاورمیانه از این سلاح ها و حتی مخالفت صریح با تجزیه عراق می تواند زمینه ساز گسترش روابط و نیل به "تعاملی جامع الاطراف" ولو در " سطوح متوسط " باشد.
نظر شما